ترول های طنز فروی فیوز
ترول های طنز فروی فیوز
ترول های طنز فروی فیوز
سخت است میان هق هق شبانه ات یهو هایپر استار بهت اس بده :
هویج کیلویی ۱۵۰۰
دقت کردین به بعضیا که دست میدی انگار داری ماهی مرده رو تکون میدی ؟
خو نمیخوای دست نده
تصاویر طنز فروی فیوز
اين دختر همسايه ما با لباساي خفن ميومد تو تراس
مسئولين زحمت كشيدن و پنجره هاي اتاقم را فيلتر كردن!!!
ازهمين تريبون تشكرو قدرداني ميكنم از عزيزاني كه دراين راستا زحمت كشيدن
طنز نوشته های فروی فیوز

دیشب با یکی از دوستام نشستیم پای هندونه
جاتون خالی با قاشق تمام مغزش رو تراشیدیم و خوردیم
اون یکی دوستم میگه : یه ذره هندونه بزارید بمونه روی اون پوست
تا رومون بشه بزاریمش دم در ! اینجوری مردم فک میکنن بز تو خونه بستیم :|
بقیه در ادامه مطلب
ورزش کردن من....!!!!
امروز صبح بعد از مدتها تصمیم گرفتم با دوستم بریم ورزش کنیم!
گرمکن نارنجیمو پوشیدم و زدم بیرون.
و حالا توجه کنید به تیکههای ملت :

دیشب داشتم خواب پتروس فداکار رو میدیدم
صبح که بیدار شدم دیدم انگشتم تو دماغم گیر کرده !
****************
اقا کیف پول من مثل پیازه ، بازش که میکنی گریت میگیره ![]()

و باز هم افتخار دیگری از علی

ﺍﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ آکادمی ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﮔﻮﮔﻮﺵ
ﺑﯿﻦ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﻫﺎ:
ﺍﺭﻣﯿﺎ : ﻫﻤﻮ ﻣﺴﻠﻤﻮﻧﻮ
ﻧﺪﺍ : ﻫﻤﻮ ﻭﺣﺸﯿﻮ
ﺍﻣﯿﺮ ﺣﺴﯿﻦ : ﻫﻤﻮ ﺧﺎﻧﻮﻣﻮ
ﻫﻠﻦ : ﻫﻤﻮ ﮐﻪ ﻫﭽﻮﺧﺖ ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺷﻮﻧﻪ ﻧﻤﯿﺰﻧﻪ
ﺁﺩﺭﯾﻦ : ﻫﻤﻮ ﺑﭽﻪ ﺧﺸﮑﻠﻮ
ﺍﻣﯿﺮ : ﻫﻤﻮ ﻟﺮﻭ
ﻣﺠﯿﺪ : ﻫﻤﻮ ﮐﻪ ﻣﺚ ﺭﺿﺎ ﺻﺎﺩﻗﯽ ﻣﯿﺨﻮﻧﻪ
ﺩﻟﺴﺎ : ﻫﻤﻮ ﭼﯿﺶ ﺧﺸﮑﻠﻪ ﺗﭙﻠﻮ

زن و شوهر . . .
مرد :در آغوش كاناپه مهربانم در آرامش كامل خوابیده ام كه صدای زنگ آیفون تمركزم را به هم می زند. نگاهی به مانیتور آیفون می اندازم و یك زن را می بینم كه ابلهانه به دوربین زُل زده است. چقدر احمق و آشنا به نظر می رسد...خدای من! زنم است!...یك ماهی می شود كه با خاله خان باجی های فامیل یك تور ایرانگردی تشكیل داده اند. چقدر زود یكماه تمام شد ! مثل همیشه آسانسور لعنتی خراب است و مجبور شدم چمدانهای سنگین را از پله ها بالا بیاورم....وسط اتاق بغلم می كند. لباسش بوی عرق و دود گازوئیل می دهد...گونه هایش هم شور است. وقتی به حمام رفت خانه را وارسی میكنم تا چیز شك برانگیزی بر حسب تصادف این گوشه كنارها پیدا نكند، چون آنوقت مجبورم كل این هفته را برای اثبات بی گناهی ام حرف بزنم. یكی از چمدانها را باز می كنم تا دلیل سنگینی بیش از حدش را بفهمم. خدایا! اینجا یك بازار "سید اسماعیل" كوچك است!...صدای نا مفهومش از حمام به گوش می رسد كه این خود دلیلی بر آن است كه دیوانه تر شده، چون قبلا با خودش حرف نمی زد. وقتی از حمام بیرون آمد حوله اش را مثل عمامه سند باد دور سرش پیچید و خودش را روی كاناپه ام انداخت. هزار با گفته ام كاناپه مثل مسواك، یك وسیله شخصی است و دوست ندارم كسی خودش را روی كاناپه ام پرت كند...اینهمه جا...برود برای خودش یك كاناپه دست و پا كند...اه اه .... مشغول حرف زدن است و من تمام حواسم به آن دسته از موهایش است كه از لای حوله بیرون افتاده و از نوكش قطره قطره روی كاناپه ام آب می چكد. می پرسم برایم چه سوغاتی آورده...موثر بود. مثل پنگوئن به سمت چمدانهای آنطرف اتاق دوید و من فرصت پیدا می كنم تا طوری روی كاناپه لم بدهم که دیگر جایی برای دوباره نشستنش باقی نماند... مثل شعبده بازها از داخل چمدانها خرت و پرتهای رنگی در می آورد و نشانم می دهد. به گمانم برای من خریده. وانمود می كنم كه خیلی ذوق زده شده ام و برایش اطوارهای عاشقانه در می آورم. كاش بشود دوباره سفر برود. حیف من.
زن :چقدر زود تمام شد...دوباره مجبورم برگردم در آن خراب شده و هر روز شاهد مردی باشم كه مثل دیوانه ها روی كاناپه كوفتی اش می نشیند ... مجبورم بغلش كنم و خودم را ذوق زده نشان بدهم. تنش بوی عرق می دهد. اصلا در حمام حواسم نبود كه بلند بلند به بخت بدم لعنت می فرستم، هرچند می دانم نشنیده چون یا یكی از چمدانها را باز كرده و فضولی می كند یا خانه را وارسی می كند تا مدرك جرمی باقی نگذارد. عمدا همه موهایم را در حوله نپیچیدم تا كاناپه اش را خیس كنم. وقتی مثل بچه ها حرص كاناپه بد تركیبش را میخورد قیافه اش حسابی دیدنی است. دلم برایش می سوزد و می روم تا سوغاتش را نشانش دهم. نگاه كن خدای من.. كدام احمقی است كه وقتی ببیند بعد از یك ماه برایش یك مایو بنفش راه راه و یك جفت جوراب پشمی سوغات آورده اند اینقدر ذوق كند...واقعاً حیف من





شاید شوهر بعدی ارغوان شما باشید!!!!
برای شرکت در قرعه کشی نامتان را به 8233
بفرستید!!!!!!!!
![]()
آهای اونایی که خیلی خودتونو میگیرید
چاه توالت ما هم خیلی وقتا میگیره
گفتم که در جریان باشید ![]()
هیچ دقت کردی.....!!!
دقت کردین یه وقتایی یه جایهو خوابت میبره ، بعد مامانت از سر دلسوزی و به خاطر اینکه سرما نخوری یه ملافه ای پتویی میندازه روت ویهو از خواب میپری و عمرا دیگه خوابت نمیبره ؟
![]()